راوی

۵ مطلب در شهریور ۱۳۸۴ ثبت شده است

و شاید بیانگر این معنی باشد که مومن سزاوار است پیش از رسیدن ماه مبارک رمضان خود را برای روزهء حقیقی که همان انقطاع و اجتناب کامل از لذات دنیاست آماده کند .(1)
در این مناجات معارف فراوانی نهفته است . بویژه دربارهء آداب و آیین بنده گی کردن ، شیوه و شگرد با خداروبروشدن ، چگونه از او درخواست کردن، چگونه با او راز دل گفتن و چگونه زبان به عذر و پوزش گشادن و چگونه امیدواری بدو استوار داشتن . نیز در این مناجات دربارهء معنی و مفهوم لقاء خدا و قرب خدا نشانه های لطیف و دلپذیری آمده است.(2)
نظری و تاملی بر فرازی از این مناجات عارفانه و عاشقانه میکنیم و ...والسلام.
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاءنظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک ... الهی و الحقنی بنور عزک الابهج فاکون لک عارفا و عن سولک منحرفا و منک خائفا مراقبا .
خداوندا ، انقطاع کامل را نصیب ما بنما تا به جایی برسیم که چشم های دل ما حجاب های نور را بدرند و به معدن عظمت تو واصل شوند و روح های ما به قداست عزت مند تو در آویزند... خداوندا ! مرا به عز دلگشای خود ملحق ساز تا شناسای تو باشم و از غیر تو رو برگردانم و از تو بترسم و مراقبت پیشه کنم.(3)
در این چند بند سه نکتهء بسیار مهم آمده است یکی محبت خدا دیگری معرفت به او و سومی و خوف از او و در حقیقت یک ریشه آمده است و دو میوه ، ریشه معرفت است و میوه ها خوف و محبت . و حقیقت دینداری هم جز این نیست . معرفتی عاشقانه و خائفانه . به حقیقت اگر تفکر و گرایش دینی آدمی خالی از محیت و و رحمت باشد نه دیندار حقیقی و نه انسان واقعی است . شیفتهء یاد خدا بودن از محبت بر می خیزد و نشانهء رابطهء عاشقانه است . عارفان عاشق ما تاکید فراوان بر محبت کرده اند و البته با این کار به حل معضلات بسیاری نائل امده اند . بزرگی چون مولوی کسی بود که می کوشید تا از راه عشق و محبت حتی اشکالات کلامی مانند جبر و اختیار را پاسخ گوید . از نظر مولوی یک رابطهء عاشقانه میان خالق و مخلوق همهء این مسائل را حل می کند زیرا زمانی دو موجود طلب کارانه و گله مندانه در برابر هم قرار می گیرند که احساس جدایی کنند و یکی خود را از آن دیگری نداند . لکن اگر کسی تمام وجود خود را در هستی دیگری باخت و چیزی از او باقی نماند نه حقی می طلبد نه چون و چرایی.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست(حافظ)
تا به اینجا به گوشه ایی از ثمرات محبت و اهمیت آن اشاره شد اما امامان ما در دعایی که خواندیم به غیر محبت و ذکر خداوند ، معرفت و خوف و مراقبت را نیز خواسته اند . البته محبت خود ثمرهء معرفت است . تا آدمی کسی را نشناسد چگونه می تواند او را دوست داشته باشد ؟
می رسیم به مساله خوف و اینکه آیا عاشق می تواند از معشوق بترسد ؟ یا اینکه میان محب و محبوب تنها رابطهء محبت آمیز وجود دارد و بس . امام سجاد در دعای ابوحمزه میفرماید : خدایا از تو در خواست می کنم که دل مرا از محبت و خشیت خود مالامال کنی .
عاشق هم طربناک است هم خوفناک هم اهل انس است هم اهل هیبت و معشوق او هم محبوب است هم محتشم. عارفان گفته اند که هیبت ناشی از جلال خداوند است و انس و لذت ناشی از جمال او خداوند محبوبی است جمیل و جلیل و عارف متوازن با دو چشم به حق می نگرد و هر دو چهرهء او را می بیند.
در پایان اضافه کنم که خوف از حق و محبت به او ، به معنای خوف از جحیم و شوق نعیم او نیست.(4)
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر .(مولانا)
التماس دعا .
....................................................................
منابع :
(1)کتاب جهاد اکبر ..امام خمینی
(2)سلوک عارفان..میرزا جواد ملکی تبریزی
(3)مفاتیح الجنان
(4) حدیث بنده گی و دلبرده گی..عبدالکریم سروش.

۲۷ نظر ۳۱ شهریور ۸۴ ، ۰۳:۵۱
مجید عزیزی

موقعیت: یک نیمه شب زمستانی، فرودگاه بین المللی مهرآباد، قسمت پروازهای حجاج. یکی چشم انتظار آمدن دوستش بود از خانه خدا. دیدم انتظار درچشمهایش موج می زند گفتم شما هم ببینید که منتظر باید انتظار درچشمهایش موج بزند تا اگر منتظر کسی هستید... آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا کارش رو جلو بنداز! خیلی ها منتظرند...

۳۵ نظر ۰۶ شهریور ۸۴ ، ۱۰:۰۹
مجید عزیزی

موقعیت: جنگلهای سرخه حصار تهران. عکسبرداری «ماکرو» از یک مورچه در حال خوردن تکه ی خرما. به اجزای بدنش نگاه کنید که به یک مو بند است! اما با همین بدن قویترین موجود دنیاست چون که می تواند ده برابر وزن خودش را حمل کند! زیباست نه؟ «پس به کدامین دلیل پروردگار خود را تکذیب می کنید»

۱۱ نظر ۰۵ شهریور ۸۴ ، ۲۳:۲۲
مجید عزیزی

احمدی نژاد از بچگی خاکی و مردمی بوده است. همانطور که در عکس می بینید او در حالی که بر جای محکمی تکیه کرده است! با نگاهی مصمم و پر امید به آینده می نگرد و زیر لب می گوید: می شود و می توانیم! البته این کودک را به لحاظ شباهتهای ظاهری با رئیس جمهر محترم اشتباه نکنید! این عکس را ماه گذشته در روستای طرقبه مشهد (زادگاه دکتر قالیباف!) گرفته ام و نمی تواند رئیس جمهور فعلی باشد! البته شاید بعدا بشود! کودک نامش حسن احمدی نژاد است و با خانواده اش از باغ یکی از اهالی نگهداری می کند!

۳۹ نظر ۰۳ شهریور ۸۴ ، ۲۳:۲۲
مجید عزیزی

موقعیت: ظهر یک روز بهاری. از همانجا که نشسته بودم، بدون جابه جایی و حتی تنظیم شاتر و دیافراگم و یا تغییر زوم لحظاتی از زنگ های بیکاری دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن را به سرعت شکار کردم. همین! ضمنا متذکر می شوم که این عکس ها در عین حال که رئال است کاملا انتزاعی (مفهومی) است. سعی ام بر این بوده که با تنظیمات فوکوسینگ دوربین (چهره ها فلو و المانها فوکوس) چهره کسی به وضوح مشخص نباشه و مفهوم عکس رو تحت الشعاع قرار نده. ضمنا به همین خاطر فقط چند عکس از این مجموعه که اسمش رو گذاشتم (کلاه) رو اینجا منتشر می کنم.

۳۵ نظر ۰۱ شهریور ۸۴ ، ۲۲:۳۵
مجید عزیزی