گزارش تصویری از دانشگاه آزاد رودهن، یا کلاه!

سه شنبه, ۱ شهریور ۱۳۸۴، ۱۰:۳۵ ب.ظ

موقعیت: ظهر یک روز بهاری. از همانجا که نشسته بودم، بدون جابه جایی و حتی تنظیم شاتر و دیافراگم و یا تغییر زوم لحظاتی از زنگ های بیکاری دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن را به سرعت شکار کردم. همین! ضمنا متذکر می شوم که این عکس ها در عین حال که رئال است کاملا انتزاعی (مفهومی) است. سعی ام بر این بوده که با تنظیمات فوکوسینگ دوربین (چهره ها فلو و المانها فوکوس) چهره کسی به وضوح مشخص نباشه و مفهوم عکس رو تحت الشعاع قرار نده. ضمنا به همین خاطر فقط چند عکس از این مجموعه که اسمش رو گذاشتم (کلاه) رو اینجا منتشر می کنم.

اینم یه گزارش کامل و جامع از دانشگاه آزاد رودهن! از نشریه الکترونیک موازی: کلیک کنید!

۸۴/۰۶/۰۱

مجید عزیزی

۰۸ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۲:۰۴

محمد_ت

سلام
سایت خیلی قشنگ و جالبی هستش
اما راجب دانشگاه رودهن:من که فکر نمی کنم طرح این جور مسائل نفعی برای جوانان ما داشته باشه.
حالا ای صاحب سایت بگو بیبینیم شما از کدومشون خوشت امده که میخاستی به این بهانه بزاری تو سایت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۵ فروردين ۸۵ ، ۱۴:۴۴

پری به لقب پریشگو

سلام دیگران چطوری لباس میپوشن و کجا چی می پوشند به خودشون مربوطه اگر هم نفهمن که کجا چه شکلی برن و چیکار کنند باز هم به خودشون مربوطه هیچ کس هم حق نداره ایرادی بهشون بگیره مهم این هست که دل پاک باشه

۱۲ فروردين ۸۵ ، ۰۲:۳۸

-=Gold3n=-

فقط در مورد این جور آدمها یه چیزی میتونم بگم :
اسرار عذل را نه تو دانی و نه من
این حرف و معما نه تو خوانی ونه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده بیو فتد نه تو مانی و نه من
ّپس بهتر هیچ حرفی نزنیم وهرکی با هر چی حال میکنه همون عشقه .

۲۶ اسفند ۸۴ ، ۰۱:۴۹

بنده خدا

واقعا نمیدونم باید به حال کی تاسف بخورم. فقط اینو میدونم که بهتون بگم نکن برادر. این ره به جایی نمیرسد. دارین به کجا میرین؟؟؟

۱۶ دی ۸۴ ، ۱۲:۲۳

شاعر

حاجی خدایی عجب خوشگله ها نه ... شما با زیبایی مشکلی داری بابا ان الله جمیل و یحب الجمال ... عجب رنگ مویی زده من از پشت این تصویر سیاه سفید رنگ هاشو تو چشمم می بینم ... اوه اوه ... کاش من عکاسش بودم ) همون شکلکه که دندوناشو نشون می ده ( همین

۱۱ دی ۸۴ ، ۱۲:۵۸

فاطمه

_
دنبال کسی نباشکه بتوانی با اوزندگی کنی دنبال کسی باش که نتوانی با اوزندگی کنی
_
به چشمانت بیاموز که هر کس ارزش دیدن ندارد .
_
عاشقان گرچه مشتاق وصال دلبرند دلبران در عاشقی از عاشقان عاشق ترند
_
در جهان بال و پر خویش گشودن آموز که پریدن نتوان با پرو بال دگران
_
اگر دورم زدیدارت دلیل بی وفایی نیست وفا آنست که نامت را همیشه زیر لب دارم
_
به کسی نگاه نکن آدما طاقت ندارن عاشق چشات میشن ولی محبت ندارن

۲۶ آبان ۸۴ ، ۱۹:۳۲

شهره

شهره
کل دانشجویان رودهن 17000نفر وکل جمعیت رودهن 15000نفر میباشدبا این اوصاف دانشجویان بیشتر به چشم میخورند.ولی در تهران دانشجویان هنگام خروج در دریایی از ادمهای هم شکل خودشان گم میشوند.درنتیجه ما دانشجویان رودهن مشکلی نداریم.
راستی از دوست کلاهدارت که باعث شده این عکسهارو بگیری تشکر کردی؟

۲۰ آبان ۸۴ ، ۱۵:۵۱

سایان

ببین آقا پسر کاری که تو کردی خیلی لوس بود چون :رودهن سرشار از دخترها و پسرهای تهرانی پس اینگونه لباس پوشیدن نه تنها براشون عادیه بلکه از نظر خیلی ها (از تهران) ساده و معمولیه و بگذریم از بچه های شهرستان های دیگه که می یان اینجا و جو گیر می شن . در ضمن واقعا برو یه سر به دانشگاههای دیگه هم بزن مخصوصا خود تهران و حتی دیگر شهرها و بعد بیا طبق یه کلیشه ها و سایت پر کنی ها این طوری از یه سری دختر عکس به این واضحی بگیری و دردسر براشون بسازی.با این حال بازم شما؟!
این نشریه موازی که فقط خواسته یه تیتر بسازه و چند نفر رو به خوندن ترقیب کنه، اگر تمامه این چیزایی که توی موازی نوشتن بده پس خوده نویسنده ی موازی هم این کارس!!! چون ((بد کرده خبر دارد از سرّ بدی)) تا تو بد نباشی بدی نمی بینی آقای موازی!!!!

۱۴ آبان ۸۴ ، ۱۷:۲۲

مهرزاد

آقا من شرمندم
5شنبه حالم خوب نبود.
همون اولین خط رو خوندم قاطی کردم هرچی از دهنم دراومد روانه شما کردم. ببخشید. بعدش که کامل کامنتتون رو خوندم کلی ناراحت شدم.
ببین باشه بیا با هم دوس شیم. لینکتون رو هم در اولین فرصت میزارم. قربونت. بای
.راستی سالگرد تاسیس دانشگاه و عید فطر مبارک.

۱۲ آبان ۸۴ ، ۲۱:۰۵

آقا بی خیال
ما اشتباه کردیم
می شه این دعوای لفظی که بیشتر به نطق های وزرای خارجه دو کشور ایران و امریکا می مونه تموم بشه.
ما غلط کردیم.
دیگه از هیچ وبلاگی حرفی نمی زنیم و مثل یه سال پیش از دری وری های خودی می گیم.
شما هم ما رو ببخش.
بای.

۰۸ آبان ۸۴ ، ۰۴:۳۸

مهدی

آدم حسابی مگه کاروزندگی نداری که افتادی به جون دخترای مردم که چطوری لباس می پوشن خب اگه ناراحتی نیا دانشگاه رودهن برو جایی که بهت خوش بگذره.جایی که از لباس پوشیدنشون خوشت بیاد ول کن این حرفهای بیهوده رو بیشتر از این وقت خودتو هدر نده!
من به خاطر خودت میگم امیدوارم از من نرنجیده باشی.

۰۷ آبان ۸۴ ، ۱۷:۴۸

اول سلام.
دوم نماز روزه هاتونم قبول.
دوست خوب خبرنگار حرفه ای جناب مجید خوان گل گلاب.
دوست خوبم حالا که این طور شد بگیر که اومد: 1. ببین فکر می کنم که وبلاگ فضایی ای یه که هر کسی می تونه نظر خودشو آزادانه بنویسه یا بگه (پادکستتونم مبارک). خب حالا منم نظر شخصیمو درباره این تصاویر نوشتم. حالا خوشایند یا ناخوشایند بقیه.
2. شما که کار حرفه ای می کنید که باید به این چیزها عادت داشته باشید. اونم تو روزنامه ای که خیلی افقی یه (البته اگه باز ناراحت نمی شید). 3. من خودم سال ها عکاس هستم و به طور حرفه ای این حرفه رو دنبال می کنم ولی هنوز خودمو هیچ کسی نمی دونم و تا هزار سال دیگه که ایشالا حرفه ای میشم آمادم که همه بیان و منو انقاد کنن! 4. حالا از اینا که بگذریم. عکساتون خوبه ولی چون رو یه موضوعاتی دست گذاشتید که ممکنه بعدا واسه دانشجوها دردسر بشه بهتر بود عکسای 1 و 3 و 5 رو مات تر می کردین با فتوشاپ. می دونی این شهاب اینا چه گیرین. 5. تکرار خیلی تو عکساتونه. تو یه مجموعه 5 تایی که آدم 4 تاشو از یه زاویه و یه شکل نمیزاره که. آره خب با هم فرق می کنن ولی باید بهترینشون رو می زاشتین.شباهتشون از تفاوتشون بیشتره. 6. ببین نه تنها من که اکثر کامنت هایی که واسه خودتونم گذاشتن شاکین. پس ببین. 7. من خودم چندتایی عکس با دوربین معمولی از رودهن گرفتم. چندتا شو منتشر کردم و یه سری شو هنوز منتشر نکردم. بعدا می زارم برو ببین. رودهن فقط دانشگاه نیست و فشن بالا. بعدا بیا و منو بنقد. 8. یه نکته یادم رفت. ببین اگه از کارات خوشم نمی اومد اصلا نقدش نمی کردم. مثل مطلب موازی که اصلا دربارش چیزی ننوشتم. 9. من خودم تقریبا یه ساله دارم درباره رودهن می نویسم تا حالا یکی نیومده مطالبم رو نقد کنه. همه میان و می گن به به و چه چه. خودم دوست دارم نقد بشم که پیشرفت کنم. با همین نگاه هم شما رو نقد کردم. 10. مجموعه های دیگه تون رو همون روزی که این مجموعه رو دیدم رو نیز تماشا کردم. اونا به نظرم از حیث تکراری نبودن و دیدگاه تصویربرداری خیلی بهتر و معرکه تر از این کارتون بود. 11. منظورم از سوژه عکاسی: ببین سایت موازی قرار بود هر هفته بیاد یه دانشگاه رو نقد (!!!) کنه. اما چی شد. دانشگاه تابلوی ما رو تابلوتر کردن و شهاب و فاطی کاماندو رو به جون بچه ها انداختن و نه تنها بقیه دانشگاه ها رو نقد نکردن که در سایتشون فعلا تخته اس. خداییش همه فک و فامیلای ما تو دانشگاه های دیگن و با اینکه اونجا مشکل حجاب و این حرفا از مال رودهن بدتره ولی خب حراستی هم در کار نیست! منظور من هم این بود.
-------------------------------------------------------------------------------------
در کل همه نکات رو نگفتم ولی کلا اگه از شما چیچیزه حیثیتی شده من حاظرم که تو یه پست تو وبلاگ از شما معضرت خواهی هم کنم. و تازشم می خوام که باهاتون دوستم بشم. و تبادل لینکم کنم.
از روده درازی ها معضرت. در پناه حق.
منتظر مجموعه کلاه 2 هستم!

۳۰ مهر ۸۴ ، ۱۵:۱۰

سامان

زنگ نقاشی آزاد / هر جور که باشی آزاد
بر کاغذ و بر دیوار / هر چی نوشتی آزاد (شهیار قنبری)
------
بابا این خبرا نیست ! این شهابه کارت منو گرفته نمیده میگه تا موهات رو نزینی بهت پس نمیدم.مدلم میده میگه پشت موهات رو بزن ! پیشترکش هم ! صالحی کارتم رو گرفت گفت برو آستین بلند بپوش.شهابه منو با یکی دیگه اشتباه گرفته میگه دو هفته س دانشگاه باز شده من 6 بار به تو گیر دادم !! مثه اینکه این روزا بیشتر به پسرا گیر میدن.پارکینگ ها رو هم که جدا کردند.فقط راننده هم میتونه بره پارکینگ.پسرخاله منم که ترم یکه عمرانه صالحی انداختش بیرون رفت رودهن ریشش رو زد تا راهش داد.شهاب هم 4 شنبه دمه در تمام کیف منو گشت.لای دفتر هام رو دید.پرینتم رو دید.ام پی تری پلیرم روروشن کرد و چون اسکول بود بلد نبود باهاش کار کنه وگرنه ازم میگرفتش .... بابا این چه وضعه شه ؟ من امروز ساعت 4 وقت ارایشگاه دارم !!! ...
راستی این عکس ها ار اون راسته هه هست که به مجتمع یک میرسه ؟ بچه ها اون قسمت رو شانزلیزه مینامند !! از اول تا آخر ردیف دختر ها نشستند و یه صف سیاه میبینی ....

۲۷ مهر ۸۴ ، ۱۶:۴۵

سلام
از منظر عکاسی و هنری کار بدکی نیست ولی خب موضوعتون تکراریه.
به این یه سر بزن:
http://www.rudehen.com/show.php?id=126
راستی با تبادل لینک هم پایه ام.

۱۳ مهر ۸۴ ، ۲۰:۵۲

محمدصالح مفتاح

آقای عزیزی عزیز ... منظورتان از انتشار این عکس چه بوده است؟ نمی دانم انتشار عمومی این تصاویر به جز هنجارشکنی و ترویج و یا حداقل عادی سازی این اعمال چیز دیگری را هم به دنبال دارد؟ به خصوص آنکه مخاطبین وبلاگستان عموما جوان اند و عزب!!!!

۱۸ شهریور ۸۴ ، ۲۳:۰۲

سام

بابا خیلی بیکاری به خدا ... بقدری به چیزای الکی گیر می دی که خودت هم نمی دونی چرا ... تا حالا ساعت یک دو شب به بعد توی خیابونای خلوت قدم زدی؟؟؟ نه خیابونی که هزار تا چراغ داره و هزار تا ماشین ازش رد می شن ... تو کجا زندگی می کنی ؟؟؟ خبر داری چه اتفاقاتی داره میفته تو این شهر کثافت ؟؟؟ تو رو خدا دست ازین افه روشنفکری هات بردار ... تو تا حالا درد نکشیدی وگرنه می دونستی باید از چی گزارش بگیری... وگرنه دیافراگمتو باز نمی کردی که همینجوری یه چیزی بگیره... و فکر نمی کردی که کار بزرگی انجام دادی... شاید هم میگی درد کشیده ای!!! همه ی اینا درست ولی ببینم یه سئوال : خود تو چیکار کردی ؟؟؟ چیکار کردی واسه اینکه زندگی بهتر بشه ؟؟؟ جز چند خط نوشته و عکس که خودت فکر می کنی تاثیر گذاره ؟؟؟
روضه خوانان تکیه بر عرش شهنشاهی زدند ... این سزای نابجا الـ.. اکبر گفتن است ...

۱۸ شهریور ۸۴ ، ۱۶:۱۳

جواد

سلام. من هم با این نظر موافقم که باید به دنبال علت گشت. ولی گذاشتن این عکسها هم فکر نکنم ایرادی داشته باشه. اگه به قول یکی از دوستان صاحبان عکس راضی نباشند خب طبیعتا نباید به این شکل در دانشگاه حاضر بشوند ... بگذریم. اصلا بحث ما این نبود. خیلی خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم. و خوشحال تر اینکه خواندن نوشته های شما فقط محدود به پنجشنبه ها نمی شود ... موفق باشید. عیدتان هم مبارک. التماس دعا. یا علی

۱۵ شهریور ۸۴ ، ۱۳:۰۳

نرگس

این که دیگران چطوری لباس میپوشن و کجا چی می پوشند به خودشون مربوطه اگر هم نفهمن که کجا چه شکلی برن و چیکار کنند باز هم به خودشون مربوطه هیچ کس هم حق نداره ایرادی بهشون بگیره ! ول کن تو رو خدا این مسائل مزخرفو !راوی از موازی بنظرم جالبتر اومد اون یه کم لوسه!سیاه و سفید بودن صفحه اصلی رو هم خیلی خوشم اومد.

۱۴ شهریور ۸۴ ، ۰۲:۲۷

معشوق تو همسایه دیوار به دوار...... در وادی سر گشته در چه ه

خداییش تریپ شما وبلاگ گردان های جوان متعهد جالب که بیشتر خنده دار .... یه بار موازی یه بار اینجا خوبه ولی واقعا جالبا هیچ کدام هاتون حرفی برای گفتن ندارید..........هربار یکسری عکس با یک سری نوشته بی منطق حالا جالب اینجا فقط عکس بود ...
نه واقعا خیلی جالبه یکسری از جوانان این مملکت بخاطر اینکه تو وبلاگشون از ازادی از انسانیت حرف زنند میرن زیر شکنجه ،یکسری هم اینجوری خوب بالخره تضارب آراء. ولی دوست عزیز این و بخاطر بسپار نه شما کسی هستی که صلاحیت داوری در مورد رفتار انسانها را داشته باشی نه حق اینکار داری....اگه خیلی دلت کار فرهنگی می خواد برو تو این خیبونها ببین بر سر این مردم بدخت تو این کوچه بازار چه می یاد تو که تا رودهن رفتی یه سری به چهارراه تهرانپارس بزن تا و روایت کن بچه های خیابانی رو .........."" نگاهامان به هم انسانی است مثل بچگی "این جمله از متنت بود خیلی قشنگه نه.. منم قبول دارم .
کاش روزی دوباره کبوترهامان پیداکنیم عزیز...(از شاملو)

۱۲ شهریور ۸۴ ، ۰۱:۰۷

شیشه

جناب تو این دانشگا فقط دختر که نیست.از پسرائی که دکمه ها شون تا سر ناف بازه و کلی پشمو پیلی ریختن بیرون, ینی که ما خوشگلیم ,هم یه نما نشون بده!!!

۰۸ شهریور ۸۴ ، ۱۹:۰۴

مهدیه

همیشه به دنبال علت باش و به طرح مساله به گونه ای بپرداز که مشکل گشا باشه همه این چیزها رو می دونن اما آیا تا به حال دلسوزانه سعی کردیم ریشه یابی کنیم؟

۰۸ شهریور ۸۴ ، ۰۰:۲۲

سلمان

سلام ... ببین اخوی! یه سر بیا دانشگاه آزاد تهران جنوب تا روحت به پرواز در بیاد و فیلمهات هم در جای خودشون مصرف بشن :)) ... موفق باشی

۰۷ شهریور ۸۴ ، ۰۸:۵۱

محمد جواد طواف

فکر می کنید کار درستی کردید؟... آیا رضایت افرادی که عکسشون رو اینجا گذاشتید رو قبلا جلب کردید؟... به نظر من درست نیست قربان

۰۷ شهریور ۸۴ ، ۰۲:۱۰

نابخشوده

شما اهل هر کجا که باشید
شب روی سر انگشتانتان
مشتی ستاره می ریزد به مقیاس هیچ
.....من یک پیامبر کم سن و سال می خواهم
که از زبان کوچک آن راست بشنوم
و
راه امتحانش سخت نباشد......
آرزومندت هستم

راوی

راوی

پایگاه حفظ و نشر آثار مجید عزیزی !

نوشته ها

تک عکس

روایت تصویری

دیگر راویان