بعد از گذشت یک ماه، هنوز از اینکه آقای خامنه
ای امسال را سال پیامبر اعظم(ص) نامگذاری کرده، این قدر خوشحالم که
نگو! برای هماین و برای هزار دلیل دیگر، به جای "یا علی" که قبلا حسن ختام
همه صحبتها و چتهایم بود، از آن روز وقت خداحافظی میگویم و
مینویسم: "یا محمّد". تا این که دیشب که آنلاین بودم کسی آمد و چیزی گفت
که سخت قابل تامل بود و من ازش اجازه گرفتم تا برای توضیح بیشتر متن چت را
در وبلاگ بگذارم:
***_62: na man porsidam shie hasti?
***_62: ye kam to neveshteham deghat kon
raavy: بله چه طور؟
raavy: شما خودتون رو معرفی نمی کنید؟
طی مسیر برای رسیدن به ظفر و پیروزی، این روزها کاری صعب است که یحتمل پیر طریق میطلبد و سالک هوشیار؛ که حواسش به لوازم خانهاش باشد. به خصوص ماشینی که به لحاظ ساختاری شباهت زیادی به سانتریفیوژ دارد و قرار است بعدها لباس کثیف آدم را بشورد... فی الحال کمر سالکی که زیر بار مخارج اقتصادی شکست، هیچگاه رنگ ترمیم به خود نخواهد دید! چه رسد به طعم شیرین پیروزی! و البته آوردهاند در طی طریق سالکان رنج دیده که:
ای عشق! ما با تو از وادی جاودان هم گذشتیم ..... از شیر غران و از اژدهای دمان هم گذشتیم
نام ترا باطل السحر هر خدعه کردیم و وآنگاه ..... تنها نه از هفتخوان، بلکه هفتاد خوان هم گذشتیم
اول شکستیم با هم طلسم همه دیوها را ..... و آنگه از قلعهی سنگبارانشان هم گذشتیم
طی مکان با تو کاری نه صعب است ای عشق! حتی ..... ما با تو زآنسوی دروازههای زمان هم گذشتیم
اما نقدا در ابیات ماضی از برای تعبیر " اژدهای دمان" و "هفتاد خوان" عبارت مانوس شدهی انرژی هستهای را بخوانید تا در ظفرهای آتی ببینیم خدا و دولتمردان چه میخواهند....
خدایا! به برکت این اورانیوم متبرک شده به آستان امام هشتم، این قلیل غنی سازی را آخرین غنی سازی ما قرار مده!
یا حق!
قرار نبود اینجا منزل احادیث نفس باشد، و البته قرار هم نبود که نباشد! اصولا قرار بی قراریست اینجا، و البته دوکوهه نیست! حالا می گویم...