چشم منتظر!
يكشنبه, ۶ شهریور ۱۳۸۴، ۱۰:۰۹ ق.ظ
موقعیت: یک نیمه شب زمستانی، فرودگاه بین المللی مهرآباد، قسمت پروازهای حجاج. یکی چشم انتظار آمدن دوستش بود از خانه خدا. دیدم انتظار درچشمهایش موج می زند گفتم شما هم ببینید که منتظر باید انتظار درچشمهایش موج بزند تا اگر منتظر کسی هستید... آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا کارش رو جلو بنداز! خیلی ها منتظرند...
۸۴/۰۶/۰۶
ببین چگونه اسیر سرودن شعری برای چشمان توام وتو نمی دانی چه سخت است دلواپسی نگاه وقتی از مقابل چشمانم عبور میکنی پلکهایم نمیخواهد بر هم بیاید تا حضورت را بیشتر احساس کنم بگذار بی پروا بگویم دوستت دارم.