راوی

۱ مطلب در شهریور ۱۳۸۶ ثبت شده است

با دلی‌ آرام‌تر‌ و قلبی‌ مطمئن‌‌*تر و روحی‌ شاد‌تر و ضمیری‌ امیدوار‌تر به‌ فضل‌ خدا، از خدمت‌ خواهران‌ و برادران‌ دیار فراموش‌نشدنی‌گان مرخص‌، و به‌ سوی‌ تهران رجعت کردم. و به‌ دعای‌ خیر آن‌ها احتیاج‌ مبرم‌ دارم‌. و از خدای‌ رحمان‌ و رحیم‌ می‌خواهم‌ که‌ عذرم‌ را در کوتاهی‌ خدمت‌ و قصور و تقصیر بپذیرد.
والسلام‌ علیکم‌ و علی‌ عبادالله الصالحین‌ و رحمة‌الله و برکاته‌.
چهارم شهریورماه یک هزار و سیصد و هشتاد و شش هجری شمسی، مصادف با دوازدهم شعبان‌المعظم یک هزار و چهارصد و بیست و هشت هجری قمری و بیست و ششم آگوست دو هزار و هفت میلادی.
العبد الحقیر، مجید عزیزی

*این تصویر هم دلیلی بر این که قلب ما خیلی هم مطمئن است؛ برای آنان که فکر می‌کنند قلب مطمئن داشتن، مال هر بی سر و پایی مثل ما نیست.

و اما حسین عزیز.
در این مدت دو ماه غیبت من، الحق که خوب راوی را روایت کردی و هفت مطلب پشت سر هم تو و یکّه تازی مردانه‌ات، مرا بر این می‌دارد که برای اولین بار مستقیمن برای تو بنویسم و از تو تشکّر کنم.
اما در باره‌ی نوشته‌ی اخیر تو، باید نکاتی را برای تو و راوی‌خوان‌هایی که گیج‌شان کردی روشن کنم.

۱۲ نظر ۲۸ شهریور ۸۶ ، ۰۴:۳۳
مجید عزیزی