حنّانه
- السّلام علینا و علی عباد اللہ الصالحین.
-
بسم الله الرحمن الرحیم. إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ (1) فَصَلِّ
لِرَبِّکَ وَانْحَرْ (2) إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3). صدق الله
العلی العظیم.
- الحمد لله علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولنا
- بندگان خدا همانطور که میدانید ماه رمضان، ماه نزول برکات است.
- جدیدا دیده شده است که در این ماه، خداوند اینقدر میخواهد خدایی کند که گاهی به حرف گربه سیاه هم باران میبارد.
-
خواهران و برادران روزهخوار! حال که این هلال بحث برانگیز ماه شوال
بالاخره دیده شده است و ماه مبارک هم تمام، بد نیست نگاهی به صحیفهی
سجادیه و دعای وداع امام سجاد با ماه رمضان بیاندازیم که در همان ابتدا
میفرماید: "مِنَّتُکَ ابتِداءٌ. یعنی بار خدایا، ای آنکه نعمت و بخشش تو
در آغاز است. یعنی در برابر کردار نیست که شخص به آن مستحق و سزاوار گردد،
بلکه بی سابقهی استحقاق است." این را داشته باشید تا من از منبر بیایم
پایین بقیهاش را برایتان بگویم....
- یعنی وقتی خدا یک لطف بزرگی به کسی میکند دلیل بر این نیست که آن شخص لیاقتش را داشته و یا نداشته، بلکه خدا همینجوری حال میکند به بعضیها حال بدهد. چرا؟ خوب معلوم است؛ چون خدا اِندِ مرام و معرفت است. البته هر کسی هم با خدا تریپ خاص خودش را دارد و بلعکس. این مقدمهها برای این بود که بیمقدمه بگویم:
- بیست و سه سال در حسرت و آرزوی داشتن خواهر بودم. دو سال اخیر دچار عقده بیخواهری. جلوی آیدی مسنجر مینوشتم: "کاش یک دست و یک پا نداشتم، اما یه خواهر داشتم؛ یه خواهر راس راسکی". مینوشتم و از ته دل احساسم همین بود. خدای متعال در یک حرکت زیبا، جالب، غافلگیرانه، و رو کمکن و صفات عجیب دیگر، به خانواده ما دختری داد و من بعد از این همه سال خواهردار شدم. به همین سادگی، به همین خوشمزگی.
- به نام خداوند بخشندهی بخشایشگر. کهیعص، این یادی است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زکریا، در آن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند. گفت: "پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعله پیری تمام سرم را فراگرفته؛ و من هرگز در دعای تو، از اجابت محروم نبودهام. و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم و همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینی به من ببخش، که وارث من و دودمان یعقوب باشد؛ و او را مورد رضایتت قرار ده." ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت میدهیم که نامش "یحیی" است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار ندادهایم. گفت: "پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود؟! در حالی که همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدت پیری افتاده شدهام!" فرمود: "اینگونه است؛ پروردگارت گفته این بر ما آسان است؛ و قبلا تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی." (مریم1-9)
- شباهت این هبهی خدا به ما با این ماجرای حضرت زکریا این است که من هم خدا خدا میکردم که خواهر داشته باشم، اما وقتی این خبر را شنیدم که خدا به خانواده ما دختری داده، خودم هم تعجب کردم که "مگه میشه؟ بابا حالا ما یه چیزی گفتیم! چه جوری آخه؟" واقعا باورش سخت است. اما شده است. این یعنی خدا خیلی مهربونه. خدا خیلی میتونه! می شود و می تواند! به رخ میکشد گاهی قدرتش را. همین.
- دوستی دارم که خیلی بچه با حال و با صفایی است. مدام از زمین و آسمان برایش خیر معنوی میبارد. مثلا میرفت کربلا. مکه. با خبر شدم که اتفاقی طلبیده شده و دارد مشرف میشود حج واجب. گفتم فلانی خدا چقدر تو را دوست دارد! گفت: "نه برادر! میبردم همه جا را نشانم بدهد، همه چیز بدهد، بعد بگوید دیدی؟ مکه هم رفتی اما آدم نشدی! حج واجب هم رفتی آدم نشدی! می خواهد بهانهای نباشد آن دنیا." حالا من هم دقیقا همین حس را دارم. با تولد خواهر نازنینم به همراه نعمت، حجت هم بر من تمام شد. دیگر بهانهای نیست.
- و وهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق علیّا. و از رحمت خود به آنان (فرزند) عطا کردیم، و برای آنان نام نیک و مقام برجستهای قرار دادیم. (مریم 50)
- دارد کم کم باورم میشود که این اتفاق نمکین واقعا افتاده است. آنقدر خوشحالم که حال خود را نمیفهمم. این هفته نه سر کار رفتهام و نه دانشگاه. فرشته کوچک ما اغلب خواب است، اما خوابش هم دیدنی است. مینشینم، نگاهش میکنم و با هم درد و دل میکنیم. میپرسم ازش که چرا کمی دیر کرده است. با نگاهش بهم قول میدهد یک سال دیگر با آب و تاب همه چیز را برایم تعریف کند. "داداشی" اش را هم بگذارد اولش!
- متولد ماه رمضان، ماه مهر، ماه مهربان. مهربان یعنی حنانه. حنانه یعنی بسیار مهربان. و هیچ چیز توی این دنیا مثل مهربونی نمیشه!
- این کودک به اندازه کافی با نمک هست. لطفا مواظب باشید از نمک چشمتان استفاده نکنید که اسپندمان تمام شده است.
- یکی از انگیزههای اصلی ازدواج یعنی احساس نیازم به داشتن نینی حداقل تا چند سال برطرف شده است. آنها که جبران الطاف ما را به شب عروسی حوالت میدهند که: "انشالله عروسیات جبران کنم" لطفا بشتابند و اگر راست میگویند همین حالا جبران کنند که من حالا حالاها عروسی بکن نیستم که نیستم!
- بارک لنا فی یوم عیدنا و فطرنا.
- ان شاءلله خدای مهربون به همه شما عیدی های توپ، در حد تیم ملی بدهد. مثل حنانهی ما.
- لله ملک السماوات والارض یخلق ما یشاء یهب لمن یشاء اناثا ویهب لمن یشاء الذکور. مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر چه را بخواهد میآفریند؛ به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر. (شوری 49)
- آیات قرآن را کمرنگ نوشتم که اگر وضو نداشتید مشکلی نباشد.
- راوی این اتفاق مبارک را به فال نیک گرفته زین پس با انرژی و جدیت کار خود را دوباره آغاز می کند.
- اللهم انا نتوب الیک فی یوم فطرنا
- این بار زیاده شد، اما این مورد استثناء بود.
- بدانید که زین پس اینجا دو تا راوی دارد. مجید عزیزی و حسین غفاری. توضیحش هم در قسمت سخن روز و درباره ما آمده است. بقیهاش هم کم کم دستتان میآید.
-ماجراهای این سه ماه تاخیر و بقیه حرفها بماند برای پست بعدی که به زودی خواهم نوشت انشاءلله.
- السلام علیک یا شهرالله الاکبر، و یا عید اولیائه
خداوند خواهرتان را برایتان حفظ کند و البته امیدوارم این مطالب جایی برایش نگه دارید تا وقتی کارتان به دعواهای خواهر و برادری رسید چیزی داشته باشد برای فخر فروختن و بتواند دماغش را بالا بگیرد و بگوید تو خودت از خدا خواستی فراموش شده آقا