راوی

هزاردستان

دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۸۶، ۰۱:۰۹ ق.ظ

یکم: عید در عیدتان مبارک. راوی مقرر است دوشنبه به دوشنبه به روز شود در سال جدید. این قراری است که من و حسین گذاشته‌ایم با هم. نوبت به نوبت. ان‌شالله.
دُیُّم: بعد از پلمپ مجله‌ی موازی و صفحه‌ی حقیر در یومیه‌ی جام‌جم به ید عمّال دولتی، دست به قلم نبردم برای نوشتن به غیر راوی. در روایت قبلی قول کردم که فعّال شوم. به همین حیث مطلبی قلمی کردم از جهت مطبوعه‌‌‌‌ی "خانه به خانه" که محمدرضا دوست محمدی عزیز آن را مصور کرده و به مناسبت نوروز باستانی در شهرداری طهران به زیور طبع آراسته شده و نسخه‌ای از آن نیز در "اخبار کتاب" درج گردید، به لطف برادر حدادی. البت که رفیق شفیق ما خوش‌تبعی نموده در گزیدن اسم مستعار من: مجید ذوالحنانه! "یک برنامه روزانه برای 13روز بی‌برنامه" را به جمعیت مریدان و محبان که چندی در پی اعتصاب کتابت این‌جانب ناله‌ی هجر و شور شوق سر داده بودند، عرضه می‌کنم با کمی تاخیر؛ امید دارم به فضل‌ ایشان که مرا از اِن قُلت‌های خویش محروم ندارند.
سِیُّم: پانزده سال پیش در سنه‌ی هزار و سیصد و هفتاد و یک خورشیدی به ماه مهر، سیدی مرتضی نام به شهرت آوینی، مقاله‌ای نوشت در سوره،‌ اندر مقوله‌ی ایران و آمریکا و شورای امنیت و دیپلماسی که بخش مورد نظر من از آن مشخصن در ذیل می‌آید:

"وقتی دشمن از قواعد بازی بین‌المللی دیپلماسی عدول می‌کند بهترین شرایط فراهم خواهد شد که ما نیز در برابر قواعد بازی عصیان کنیم. و اکنون بر دنیای بی‌رحم ما چنین وضعی حاکم است."
خلاصه‌ی یک صفحه‌ای از این مقاله‌ جالب را تحت عنوان "ارتش متحد اسلامی" حتمن بخوانید.
چند روز پیش؛ اخبار رادیوی ملّی به سمعم رسید، که حضرت آقا در جوار علی‌بن موسی(ع) خطابه‌ای قراء کرده‌اند که:
"اگر بخواهند با هیاهو و جنجال از شورای امنیت استفاده ابزاری کنند و حق مسلم ملت ایران را نادیده بگیرند و بی‌قانونی کنند ما هم می‌توانیم بی‌قانونی کنیم و خواهیم کرد."
لاجرم شما نیز تصدیق می‌فرمائید عینیّت و شباهتی که بر قول این دو عزیز متفق شده. در نظر حقیر، با این اوصافِ ماضی، بازی موش و گربه، قریب به سرانجام است و در این غوغای بی‌فرجام، چاره جز یکی نیست؛ یا رومی روم یا زنگی زنگ. ایّام هیجان‌انگیزی در پیش داریم بی‌حرف پیش. متن نطق نیز به شکل اکمل در این‌جاست من باب مطالعه‌ی عوام و خواص و ثبت در تاریخ.
چهارم: در واپسین ایام سال جاری، توفیق اجباری حاصل شد در همراهی هیئتی سیاسی متشکل از کفار و زنادقه‌ی بلاد کوبا، که تحت عنوان عکاس و تصویربردار و مترجم بعد از این، الاخص به هنگام خرید و چانه‌زنی با کسبه‌ی بازار و دیدار از اماکن تاریخی و تفرجّی در خدمت بودم. توشه‌ی این همراهی در سفر به اصفهان و مجالست با مقامات بالای دولتی، چند نکته‌ی مفید بود که دست‌گیر شد و بعضن در پی می‌آید:
اول آن‌که دریافتم در قریب به اتفاق جلسات، همه‌ی مقصود و همّ و غم طرف ایرانی آن است که آن‌چه پیغمبر خدا محمد مصطفی(ص) در طی بیست و سه سال و ائمه معصومین در بیش از دویست و اندی سال به مسلمین آموخته‌اند؛ به انضمام نظریه‌ی مترقی ولایت فقیه و دیگر اصول و فروع دین را یک‌جا و در ربع ساعتی به انکر الوجوه و اقبح الصور در چشم و گوش و بلکه حلق این ملحدین فرو کنند. در میان جلسه‌ی بحث، موقع نماز و ارتباط با خدا را به طرز شنیعی به هیئت کوبایی متذکر می‌شدند و از الگو بودن حضرت زینب(س) و حجاب و حتی محدودیت مسائل جنسی در اسلام و آن‌چه شرم دارم از گفتن، سخن می‌گفتند، برای بندگان از خدا بی‌خبر بی‌تقصیری که در جزیره‌ای در قاره‌ی جدیدالکشف ینگه‌ی دنیا، تولد و حیات و مماتشان نه رنگی از خدا دیده و نه بویی از اسلام شنیده و نه حرفی از امام به آن رسیده. و لابد عوامل حکوتی شب‌هنگام به وقت مراجعت به منزل به زوجه‌ی خود فخر می‌فروختند که الیوم رسالت دینی خود را تکمیل کرده و قومی را به راه راست هدایت نموده و وَجَبَ لِی جَنَّه شده‌اند. حال مقایسه کنید با شیوه‌ی تبلیغ رسول خدا و اشارتن نحوه‌ی تدریجی حرمت شراب و سکری‌جات طی دو مرحله‌ی قبل از تحریم، یعنی حلیت و مدارا: "و لاتقرب الصلوة و أنتم سکری". دریغ که آن‌چه طَرف بستند مسافران از این سفر، کفایت کنندشان که دیگر من بعد نیز کنجکاوی نکنند در باب اسلام و مسلمین. که به قول سعدی علیه‌الرحمه: گر تو قرآن بر این نمط خوانی، ببری رونق از مسلمانی. فی‌الحال عکس‌های الاحقر از مراسم اهداء قرآن و نهج‌البلاغه و چفیه به نمایندگان کوبا را تماشا کنید. در جلسه‌ای دیگر راعد موسوی فرزند گروگان ایرانی در دست اسرائیلی‌ها پیش‌نهاد جالبی داد به فرزند گروگان کوبایی در دست آمریکایی‌ها: "ما به عنوان شهروندان کشورمان می‌توانیم از دولت‌هایمان بخواهیم که گروگان‌گیری و ظلم‌های کشورهایی نظیر آمریکا و اسرائیل را مقابله به مثل کنند."
اما ماجرا محدود به یک مورد و دو سه مرتبه‌ی اتفاقی نبود و مِن باب مثال در این نشست ملتفت شدم که به فرموده‌ی نماینده‌ی دانش‌آموزی ایران، اهمّ فعالیّت انجمن اسلامی دانش‌آموزان ما سه قسم است: -تشویق دانش‌آموزان به نماز جماعت -دعای عهد -هیئت انصارالمهدی. که بنده‌ی خدا مترجم اسپانیولی درمانده بود از ترجمه و تفهیم معانی به میهمانان خارجه. در ختم جلسه و صحبت‌های درگوشی یکی از مسئولین مجلس دانش‌آموزی با دیگری متوجه شدم به این موضوع که ضعیفه‌ی مسئول با افتخار مبادرت کرده به ریختن آراء صندوق‌های رای مجلس دانش‌آموزی به مزبله‌دان و انتخاب افرادی از دانش‌آموزان که با تفکّرات ایشان و به قول خودشان رئیس جمهوری هم‌آهنگ و هم‌خوان بوده و اصرار داشتند بر این‌که در حال حاضر مشغول جهد و کوشش‌اند از برای تربیت این دانش‌آموزان منتخب! که باز هم به قول و با عین عبارات تکلّم شده توسط ایشان: از آن مجلس دانش آموزی "گاو" بیرون نیایند! و فی‌الفور دانستم علت عدم قدرت تکلّم نماینده‌ی دانش‌آموزان ایران را و سیاهه‌ی فعالیّت پربار ایشان در آن انجمن. خدا را که این مردم شوربخت از اول قیام مشروطه به نوبت، یا از جریان منورالفکری وابسته به فرنگ کشیده‌اند یا از متحجرین تکفیری چند رنگ. دختر نارنجی‌پوش در عکس‌های این جلسه‌ی پربار، دوشیزه " پاتریسیا فلچیا" رئیس فدراسیون دانش‌آموزی کوبا است که بعدتر مفصل از آن‌ها خواهم گفت.
پنجم: هر دم از این باغ بری می‌رسد: سوالات موهن در مورد پیامبر (ص)؛ این بار در مازندران، تقدیمی به برادر حسین غفاری که در سیستم آموزش... و پرورش... "جمهوری اسلامی ایران" به صورت پاره‌وقت مشغول به تأسّف است.
ششم: و اما نتیجه این‌که به جان دریافتم که به خدای احد و واحد، این ملک و مملکت را امام زمان(عج) به کمک و یاری دیگر ائمه سراپا نگاه داشته و گرنه این‌گونه دولت و حکومت از عهده‌ی آدمی با دو دست و دو پا برون است که باقی باشد و بعون الله الملک الاعلی و توفیقه..
هفتم: ادبیات جدیده، متاثر از تماشای مکرر و بلاوقف الواح فشرده‌ی سریال هزاردستان مرحوم استاد علی حاتمی رحمةالله علیه است. دل ناگران نباشید، که موقّتی است و به قول موثق اطبّا، واگیر هم ندارد. یا حقّ

۸۶/۰۱/۰۶
مجید عزیزی

نظرات  (۱۰)

سلام... مطلب "مردمان انقلابی، مردمان عادی نیستند" که تو وبلاگم گذاشتم، در واقع کامنتی برای "هزاردستانِ"
۱۵ فروردين ۸۶ ، ۰۹:۱۲ معلمی از بهشت
سلام.سال نو مبارک.قرائت چنین مطلب ثقیلی و فهم و درک ان کمی برایمان مشکل آمد.اما خواندیم و چیزکی دستگرمان شد.خدا توفیقتان دهد.
۱۳ فروردين ۸۶ ، ۱۷:۰۱ علی آقا مربی
مجید خان اعظم افاضه ی لطف فرموده و نام راعد را به رائد تغییر دهند تا دست آویزی برای ملحدین نباشد.
نقل قولی از تو ؟ توی وبلاگ من ؟
فک نکنم !
فقط یه عکس حرم بود که با آدرست گذاشتم ، یعنی خودت پایین عکس آدرس وبلاگت رو نوشته بودی و منم گذاشتمش تو وبلاگم ، یادم نیس ازت اجازه گرفتم یا نه !
ما چه کنیم از غم خدمت تمام وقت در وزارت مذکور؟
دیدی واگیر داشت !
mardak in script ilead ro bardar divoonam kard, deha! oonja filtere, inja ke nist!!!!!!!!
پس بالاخره هزار دستان دستتون اومد !
امیدوارم بعد از باز بینی باشو غریبه کوچک لهجتون برنگرده تو مایه های مرغانه ....
سر بزنید ...
تا بعد _ بی کلام !
برگشتیم
۰۹ فروردين ۸۶ ، ۰۲:۳۷ آقا رضا مهدوی
بسم الله
برادر عزیز ما بر احوال خویش نظارت و مراقبت تامه را به حیث کمال و اکمال برساند که ناگاه گفتار پهلوی و قجری مسبب الاسباب رفتار و کردار شعبان جعفری نشود!
بگو یا حق...
سلام اصلا از وبلاگت خوشم نیامد شاد باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی