راوی

40 عکس از اعتکاف مسجد دانشگاه تهران اولین گزارش تصویری راوی است که می بینید. ضمنا چون من به قصد عکاسی نرفته بودم، فقط در حاشیه چند متری محلی که نشسته بودم زوایا را اتخاب کردم و مثل خبرنگاران دیگر رسانه ها دور مسجد نگشتم، چون جای راه رفتن ساده هم نبود و قصد من هم این نبود و همانطور که گفتم اصل مراسمات باحال اعتکاف عکاسی نشده است و آنچه در این دو گزارش تصویری می بینید فقط گوشه هایی از این مراسم با حال است!

بیستم مرداد هشتادو چهار، مقابل مسجد دانشگاه صنعتی شریف. درب ورودی بسته است و مراجعه کنندگان با یک اطلاعیه چند کلمه ای مواجه می شوند: ثبت نام اعتکاف تمام شد! در زیر آن، اطلاعیه ثبت نام اعتکاف است که نام سخنرانان و مداحان و زمان ثبت نام برای دانشجویان و پس از آن اگر جا باقی بود برای دیگر اقشار و عموم مردم مشخص شده است. بچه ها نا امیدانه قصد بازگشت دارند که یکی پیشنهاد می دهد شاید مسجد دانشگاه تهران هنوز ثبت نام کند...

«اعتکاف در لغت یعنی گوشه نشین شدن و در جائی ماندن و معتکف کسی است که برای عبادت خدا سه روز یا بیشتر را در مسجد بماند و روزه بگیرد. » به همین سادگی! اما قضیه به همین جا ختم نمی شود. مثلا با اینکه اعتکاف یک عمل مستحبی است، اما اگر معتکف به قصد اعتکاف دو روز را در مسجد بماند و روزه بگیرد، اعتکاف (یعنی ماندن در مسجد و روزه گرفتن) در روز سوم بر او واجب می شود و اگر مسجد را ترک کند یا روزه اش را بشکند باید مثل روزه واجب کفاره بدهد! استفاده از عطریات و گیاهان خوشبو، خرید و فروش، مجادله و جرو بحث و مسائل شهوانی بر او حرام می شود. به علاوه باید از چیزهایی که روزه را باطل می کند نیز پرهیز کند. اما با همه اینها از نکات جالب این است که برای تشییع جنازه، عیادت مریض و یا بدرقه مسافر می تواند و حتی مستحب است از مسجد خارج شود! اسلام انصافا دین رومانتیکی است!

ساعت 2 بعد از ظهر است و دفتر مسجد دانشگاه تهران مملو از دانشجویانی است که برای ثبت نام اعتکاف صف کشیده اند. بر در و دیوار و تابلو اعلانات مسجد کاغذهای متحدالشکلی دیده می شود که بر روی آنها درشت نوشته شده است: خواهران محترم، ظرفیت تکمیل است، لطفا اصرار نکنید. مسئول ثبت نام مرتب تاکید می کند که مسجد دانشگاه تهران فقط از دانشجویان و اساتید دانشگاه ها ثبت نام می کند و بقیه بی خود معطل نشوند! به دقت کارتهای دانشجویی پسرانی که در صف ایستاده اند را چک می کند و فرم ثبت نام می دهد. یکی خوشمزگی می کند: آقا من «وبا» دارم، اگه میشه زود کار ما رو راه بنداز بریم تا بقیه نگرفتند! بروبچز می خندند! مسئول ثبت نام با لبخند جواب می دهد؛ عیب ندارد.، انشالله توی اعتکاف «شفا» می گیری! اصل کارت دانشجویی، یک قطعه عکس و مبلغ 3 هزار تومان مدارک لازم برای ثبت نام است. همانجا عکس را بر روی کارتهای مخصوص اعتکاف مهر می کند و تاکید میکند: راس ساعت 12 پنجشنبه شب در مسجد حاضر باشید و الّا رزروی ها جایتان را می گیرند!

اعتکاف، کلاس فشرده(!) خود سازى است، که حداقل سه روز طول مى ‏کشد و انسان را از حاکمیت غریزه‏ها، عادتها و اشتغالات معمول زندگى آزاد می کند. در طول سال، هر زمانى که انسان بتواند، حداقل سه روز در مسجد بماند و روزه بگیرد، اعتکاف صحیح است، ولى بهترین زمان براى انجام این عمل عبادی، ماه مبارک رمضان و به خصوص دهه آخر آن است. یکی از ایامی که مسلمانان معتکف می شوند، ایام البیض، یعنی 13 تا 15 رجب است که در ایران فراگیری بسیاری دارد. بر اساس آماری که از سوی معاونت فرهنگی و تبلیغ سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده است، امسال 300 هزار نفر در 880 مسجد کشور معتکف شدند. درحالیکه سال گذشته 210 هزار نفر در 680 مسجد کشور معتکف شدند که بیشترین آمار مربوط به بانوان بوده است و البته 70 درصد معتکفین نوجوانان و جوانان بوده اند. هر ساله بدلیل محدودیت مکانی که وجود دارد، بسیاری از داوطلبان امکان حضور در مکانهای در نظر گرفته شده برای اعتکاف را نمی یابند و این فرصت معنوی را از دست می دهند.

ساعت 10 پنج شنبه شب است. بچه ها از غروب مقابل درب دانشگاه تهران منتظر باز شدن در هستند. در را باز می کنند و دانشجویان یکی یکی پس از چک شدن کارتهای اعتکافشان وارد می شوند. یکی اسم افراد را با لیست خودش چک می کند و کارت را پانچ (سوراخ) می کند. دیگری اعلام می کند اگر وسایل برقی، رادیو و یا تلفن همراه دارید تحویل بدهید! باید وسایل و کیفهای خود را از گِیت (وسیله امنیتی است که با استفاده از اشعه ایکس محتویات کیفها را بررسی می کند و اگر حامل اشیاء فلزی یا وسایل برقی باشند بوق می زند!) عبور دهیم. همه تعجب کرده اند! می پرسیم این همه ملاحظات امنیتی برای چه؟ جواب می دهند فردا اقامه نماز جمعه در دانشگاه تهران با امامت رهبری است، بعد از نماز وسایل را مجددا تحویلتان می دهیم.... کیف من بوق زد! آقا من خبرنگارم باید برای گزارشم عکس بگیرم. حالا نمی شه... -نه آقا! مگه اعتکاف جای گزارش گرفتنه! تحویل بده فردا بیا بگیر! قبول می کنم. یک کارت تحویلم می دهند و دوربینم را بدون جلد می اندازند وسط یک سبد پر از موبایل. امیدوارم تا فردا سالم بماند! در حالیکه به سمت مسجد حرکت می کنم به 400 نفر رزرو و جمعیتی نگاه می کنم که چون موفق به ثبت نام نشده اند، پشت در گریه می کنند. وضعیت عجیبی است!

با این که فقط در شهر تهران حدود 200 مسجد مراسم اعتکاف را برگزار می کنند، اما اکثر معتکفین نسل سومی به خصوص دانشجویان، مصمم به اعتکاف در مسجد دانشگاه تهران و مسجد دانشگاه صنعتی شریف هستند. علت هم کاملا روشن است. جوّ این دو مسجد کاملا دانشجویی است، برنامه ریزی های آن درست و منظم است و سخنرانان و مداحان آن نیز از اساتید بنام و معروف ایران هستند و به همین خاطر مراسم اعتکاف در این دو مسجد حال و هوایی دیگر دارد. دلیل اینکه صدا و سیما هم معمولا مراسم این دو مسجد به خصوص مسجد دانشگاه تهران را ضبط و یا پخش مستقیم می کند همین است.

به مسجد که می رسم خشکم می زند! جای سوزن انداختن نیست. در حالیکه دنبال یک متر جا برای خودم می گردم به ده ها نفری فکر می کنم که در صف بودند و بعد از من قرار است کارت هایشان پانچ شود و بیایند داخل! بالاخره به هر زحمتی هست یکجا می نشینم. جمعیت قسمت مردانه! حدودا هزار و پانصد نفر است. بخش خواهران هم در سمت چپ مسجد از قسمت آقایان با پارتیشنی جدا شده است.

جمعیت با تیپ های جورواجور موج می زند. چند تا از دانشجوها یک استاد دانشگاه که ریش پروفوسوری سفیدی دارد را خیلی تحویل می گیرند! آقای خوش چهره نماینده مجلس به مسئول مسجد سفارش دخترانش را می کند و می رود. آن طرفتر جوانی با موهای بلند که از پشت بسته است با آرامش خیالی نشسته و بی توجه به هیایوی جابه جایی دیگران قرآن می خواند. ناگهان نگاه ها به یک سو متمرکز می شود. می پرسم کیست؟ می گویند سردار ذوالقدر! محافظش هم با خودش معتکف می شود. توی این شلوغی چند نفر "مهدی احمدی نژاد" پسر بزرگ و دانشجوی رئیس جمهور را شناخته اند و دورش حلقه زده اند.

گوشه مسجد، حجة الاسلام ابوترابی نماینده مجلس ایستاده. بچه ها می پرسند: مگر شما فردا در مجلس، جلسه بررسی صلاحیت وزیران ندارید؟ می خندد: چرا، ولی من که معتکف نیستم، فقط نماز صبح را در خدمت شما هستم. بگذریم که شب آخر تا ساعت چهار صبح پاسخگوی سوالهای سیاسی معتکفین درباره مسائل هسته ای، قیمت نفت و رای اعتماد به وزرا بود! حدود ساعت 2 بامداد کم کم جمعیت آرام می گیرد. حاج سعید حدادیان می آید و دعای کمیل می خواند، معتکفین هم همینطور. با اینکه کیپ تا کیپ آدم نشسته است، کسی به کسی کاری ندارد. انگار همه تنهای تنها با خدا مناجات می کنند. حال و هوای غیر قابل توصیفی است. حاج سعید می خواند و بچه ها گریه می کنند: اِلهی وَ رَبّی مَن لِی غَیرُک: خدای من، پروردگار من! من غیر از تو چه کسی را دارم...

گاهی "بیرون"، انسان را از "درون" غافل می کند؛ گاهی پرداختن به "دیگران و مسائل رنگارنگ زندگی" موجب غفلت از "خود" می شود؛ گاهی "دنیا" آدم را از صاحب "دنیا" بی خبر می کند و گاهی "زیر و زبرهای زندگی" انسان را از "خود شناسی" باز می دارد. مهره های تسبیح را می گرداند و صلوات می فرستاد. دستهایش را بلند کرده بود و آرام لبانش تکان می خورد. چشمانش را به هم فشرده بود و دیده اش را به روی دنیای مادی بسته بود. جا نمازش پهن بود و دعا می خواند. مهره های تسبیح را می گرداند و صلوات می فرستاد. آمده بود در زلالی ایام الابیض خود را مطهر سازد. اشک امان نمی دهد؛ سرازیر می شود؛ دل رسوا می شود اما فریاد و ناله در سینه محبوس می ماند، تنها نام "الله" بر زبان ها جاری است و بیشترین دعایی که زمزمه می شود، دعا برای سلامتی و ظهور امام زمان(عج) است...

ساعتی تا اذان صبح مانده که معتکفین آماده خوردن سحری می شوند. سفره ها پهن می شود و غذا ها پخش. چند نفری هم چای شیرین می ریزند. دقایقی بعد اثری از ظرف غذا و لیوان چای و سفره نیست. چیزی به اذان نمانده. بچه ها آماده وضو گرفتن می شوند. صدای الله اکبر الله اکبر موذن خوش صدای معتکف طنین انداز شده است. معتکفین روزه دار به سرعت صفهای نماز را تشکیل می دهند و قامت می بندند. بعد از نماز دقایقی حجت الاسلام ابوترابی از لحظه های ناب با خدا بودن می گوید. از یاد خدا و از توبه در درگاه حق تعالی. حالا دیگر کم کم همه آماده خواب می شوند. تقریبا همه دیشب را تا صبح بیدار بودند. بعضی ها شروع به صلوات فرستادن می کنند: نابودی علمای اسرائیل صلوات! به مبارکی آزادسازی نوار غزه صلوات! سلامتی آقای راننده صلوات! همانها که دیشب تا به صبح در دعای کمیل اشک می ریختند، حالا با نشاطی مضاعف و دلی پر امید و لبی خندان استراحت می کنند. حالا تازه روز اول اعتکاف است!

با صدای خطبه های نماز جمعه از خواب بیدار می شویم. همه به سمت وضوخانه می روند. یادم رفت بگویم که همه مراجع خروج از مسجد برای اقامه نماز جمعه را نیز جایز دانسته اند. هرچند نماز جمعه هم داخل دانشگاه تهران برگزار می شود و مسجد تا صف نماز فاصله ای ندارد. جالب است! احکام اعتکاف شباهت زیادی به احکام حج دارد! مثلا اگر به دلایلی که گفته شد از مسجد خارج شوی حتی الامکان نباید از مکانهایی که سایه اند عبور کنی. یا مثلا نگاه کردن به آینه کراهت دارد. هر چه می گذرد به شباهت اعتکاف و حج خانه خدا بیشتر پی می برم. انگار معتکف تمرین مُحرم شدن می کند! لبیک اللهم لبیک...

بعد از نماز بر طبق وعده ای که داده اند به سراغ دوربینم می روم تا پس اش بگیرم. می گویند بروید خودمان اعلام می کنیم. ساعتی بعد کسی در بلنگو می گوید: معتکفین عزیز برای گرفتن موبایل و وسایل برقی مراجعه نکنند! چون تعداد 700 موبایل تحویل داده شده که اگر به شما برگردانیم آنوقت خدا می داند صدای زنگ هفتصد موبایل با فضای مسجد چه خواهد کرد، بر فرض هم که بر روی "ویبره" بگذارید، هفتصد ویبره کم از زلزله ندارد! صدای معتکفین به اعتراض بلند می شود. آقای جعفری دوباره بلندگو را روشن می کند و با زیرکی می گوید: برادرا مواظب باشند سر مسائل مادی جدل نکنند که اعتکافشان باطل می شود! جمعیت با خنده ای ساکت می شود. اما ساعاتی بعد مسئولین یادشان می افتد که خلف وعده گناه بزرگی است و موبایل ها و ایضاً دوربین من را به شرط آنکه رعایت فضای اعتکاف و آسایش دیگران را بکنند به صاحبانشان بر می گردانند. آدم از ته دل آرزو می کند ای کاش همه احکام اسلام همیشه در همه جای جامعه عمل می شد!

ادامه در گزارش شماره 2...

۸۴/۰۵/۲۹
مجید عزیزی

نظرات  (۱۳)

سلام و خسته نباشی.
داشتم در به در دنبال یه فضای معنوی می گشتم که به اینجا رسیدم. خدا خیرت بده .التماس دعا
خوشحال میشم بهم سر بزنی. حق نگهدارت .
قربون دستت واسه گزارشت. خیلی حال داد . خوش به حالشوووووووووون . دلم گرفت .
۲۱ مهر ۸۴ ، ۰۷:۰۷ حمید داودآبادی
سلام و خسته نباشید
تصاویرتان بسیار زیبا و هنرمندانه و معنوی است . خدا خیرت دهد .
خوشحال می شوم به وبلاگ بنده هم سری بزنید . از آشنایی تان هم خیلی خوشحال خواهم شد .
منتظرتان هستم
سلام
خسته نباشید بسیار جالب بود
قیافه اینا که تو این مراسم هستند طرز لباس پوشیدنشون حالمو بهم میزنه اما هر جا ئی که ببینمشون بهشون احترام میزارم به خودشون مربوطه مگه نه؟!
سلام
خسته نباشید خدا قوت من به طور اتفاقی وبلاگ شما را پیدا کردم .خیلی جالب بود خدا خیرتون بده یا علی.من یک از کسانی بودم که تو اعتکاف دانشگاه تهران بودم و به خاطر همین خیلی با این چیز هایی که نوشتین صفا کردم.عکش هاتون هم عالی بود .
به امید اینکه در اعتکاف سال دیگر هم حاضر باشیم.
بدرود و التماس دعا
کلی,کلی کیف کردم,بابا استادید تو اشک دراوردن ها...هم گزارش 1 جامع و کامل و حسابی بود هم 2.
سلام استفاده از عکساتون هم کپی رایت داره؟ با اجازه من از یکی از عکساتون تو وبلاگم استفاده کردم . راضی هستید انشاءالله. پیروز باشید
عکسو بر دار لینک بدم بهت باقالی.اگه سعید نبود شیش تا عکس هم نداشتی لجن.مجید نمیشه برداری؟مرسی.
سلام یه عکس 18بار تکرار شده.کلی خورد تو ذوقم.
ایول تکرار مکررات
ایول اعتکاف
ایول جیم فنگ
۰۲ شهریور ۸۴ ، ۱۴:۵۱ مهدی ابراهیمی
سلام حاجی فقط 3عکس وجود دارد که یکی از آنها تکرار شده بی زحمت چک کن
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی